جستجو
برای جستجو متن مورد نظر وارد کنید و Enter بزنید برای بستن Esc بزنید.
چارلی بروکر، خلاق برجسته، پس از دستور به ChatGPT برای نوشتن طرح کلی سریال آینه سیاه، از «ترس سرد» خود سخن گفت. این ترس از جایگزین شدن با هوش مصنوعی، در سال گذشته ذهن بسیاری از افراد خلاق را به خود مشغول کردهاست. اما برای او و بسیاری دیگر، این ترس کوتاهمدت بود. ChatGPT تنها توانست نسخهای تکراری و خستهکننده از قسمتهای قبلی آینه سیاه را ارائه دهد.
برای یک سریال تلویزیونی که به خاطر داستانهای جذاب و منحصربهفرد و روایتهای پرهیجان شناخته شدهاست و به طور متناقضی به تأثیرات تاریک پیشرفتهای تکنولوژیکی میپردازد؛ هوش مصنوعی هرگز نمیتواند مانند یک انسان عمل کند.
تلاشهای انسانی مانند کارهای چارلی به دلیل نشأتگرفتن از دیدگاههای فردی، جذاب و زیبا هستند. برخلاف هوش مصنوعی، ما کارهای خود را با همدلی، جاهطلبی و لمس شخصی تزریق میکنیم. این تمایل به اشتراکگذاری، همکاری، درک و ارتباط، عمق و اصالت را به کار ما میافزاید.
بله، ما غیرمنطقی و آشفته هستیم، اشتباه میکنیم و در ذات ماست که رد کنیم، دوباره ترکیب کنیم و کشف کنیم. اما بههمیندلایل میتوانیم روندها را تعیین کنیم و روشهایی خلق کنیم که هوش مصنوعی، محدود به منطق و گذشته، به سادگی نمیتواند آن را تکرار کند.
اما همه اینها یک نکته جالب را مطرح میکند: «اگر ماهیت ناقص و ذاتاً انسانی مرتبط با فرآیند خلق چیزی زیبا همیشه منطقی یا ریاضی نیست، آیا هوش مصنوعی میتواند در فرآیند خلاقیت جایی داشته باشد؟»
جای تعجب نیست که با توجه به ترس و نگرانی از جایگزینی هوش مصنوعی با وظایف سنتی هنرمندان، بسیاری از افراد خلاق زمانی که صحبت از دادن جایگاه به هوش مصنوعی به میان میآید، مانند شخصیتهای منفی فیلمهای نوجوانانه رفتار میکنند.
اما چه بخواهیم محتوای خلاقانه تولیدشده توسط هوش مصنوعی را به طور کامل ردکنیم و چه نخواهیم؛ به طور واضحی این محتوا ماندگار است و سادهلوحانه است که آن را نادیده بگیریم.
چنین تغییراتی در طول تاریخ در حرفههای مختلف رخ دادهاست و بدون شک موارد بیشتری نیز وجود خواهد داشت. بنابراین، به جای رد کامل، معتقدم باید بر ایجاد پایههای اخلاقی برای استفاده از هوش مصنوعی، یادگیری ابزارها و یافتن فضاهای خلاقانه جدیدی که این فناوری به طور اجتنابناپذیری ایجاد خواهد کرد، تمرکز کنیم.
تنها زمانی که این تغییرات را پذیرفته باشیم، می توانیم افراد را به عنوان پیشگام در یک چشماندازِ در حال تحول که در آن جهان خواهناخواه با تقاطع هوش مصنوعی و خلاقیت تغییر خواهد کرد، معرفی کنیم. برای داشتن صدا در دنیای آینده باید با آغوش باز این واقعیت را بپذیرید.
با این گفته، نظر من این است که ما همچنان باید نسبت به محدودیتهای هوش مصنوعی در زمینه خلاقیت محتاط باشیم. چند حوزه کلیدی به ذهن میرسد:
براساس تجربه من، هوش مصنوعی به عنوان یک کاتالیزور برای ایدههای جدید عالی است، اما زمانی که صحبت از حفظ سطح ثباتی که برای تلاشهای خلاقانه مانند یک مجموعه کاری، یک برند یا یک مجموعه ضروری است، جایی که عناصر و تکنیکهای بصری نیاز به همبستگی دارند، مشکل دارد. برند یک ماراتن است، نه یک دو سرعت.
ایده اصلی کتاب «مانند یک هنرمند بدزد» اثر آستین کلئون، عمل پرکردن کتابخانه ذهن برای ایجاد ارتباطات منحصربهفرد در کارهای خلاقانه است. این ارزش واقعی دارد و اغلب خارج از جامعه خلاق درک نمیشود. اگر مدیریت هنری را به کسی بسپاریم که فرآیند خلاقیت را درک نمیکند، اغلب به نتایج ضعیفی میرسد زیرا هنوز تسلطی در این زمینه وجود ندارد.
با وجود مبارزه کنونی هوش مصنوعی با سرقت مستقیم از سبک هنرمندان، ترکیببندیهای معروف و فریمهای اصلی فیلمها، اصالت (که یک جنبه حیاتی در خلاقیت است) در معرض خطر است. در واقع، این موضوع همیشه وجود داشته، اما هوش مصنوعی آن را تشدید کردهاست. افراد صاحبنظر همچنان از جلو هدایت میکنند و سپس همهچیز به آرامی و بهطورپیوسته ریمیکس میشود، دزدیده میشود و تا حد فراموشی کپی میشود.
صفحه خالی دشمنِ بسیاری از افراد است، دیوار سفید دلهرهآوری که ترسهایتان را تغذیه میکند. هوش مصنوعی با محتوای واقعی از ارائه تفکر جدید یا تناسب عمیق، مشکل دارد. در عوض، فقط راه جدیدی برای تفکر و تحقق ساختار ایدههایتان ارائه میدهد.
به یک فیلمنامه درباره مشکلات زندگی نوجوانی نیاز دارید؟ عالیه! اما دیالوگها؟ افتضاح!
الهام انسانی میتواند از هرکجا و هرچیزی بیاید – مکانهای غیرمنطقی، اشکال مختلف هنری، حس فقدان، نوستالژی، عشق و غیره. این توانایی ذاتی انسانها برای الهامگرفتن از منابع متنوع و اغلب غیرمعمول، یک مزیت متمایز نسبت به هوش مصنوعی در قلمرو خلاقیت است.
با این نتیجهگیری قاطع که فرآیند خلاقیت بدون دخالت انسان هیچچیز نیست، دقیقاً چهچیزی برای ایجاد فرهنگ ایدهآل برای پرورش خلاقیت نیاز دارید؟ من تمایل دارم ترکیب سالمی از موارد زیر را توصیه کنم:
برای کاوش، آزمایش و شکست راحت، ابتدا باید در کنار دیگران احساس امنیت کنید. با کسانی کار کنید که این طرز فکر را منعکس میکنند تا اطمینان حاصل کنید که ایدههای عالی پنهان نمیمانند.
برای اینکه دیگران بتوانند ایدههای شما را بسازند و ایدههای دیگران را ارتقا دهند، باید اعتماد و ارتباط با کسانی که با آنها کار میکنید وجود داشته باشد.
فضای بازی حیاتی است، زیرا زمان لازم برای کشف ایدهها را فراهم میکند. درحالیکه هوش مصنوعی اغلب در آنچه میسازد محدود است. مثلا در مورد برندها باید سیستمهای متصل عظیم در نظر گرفته شوند و بهترین برندها فضای زیادی برای بازی و بیان در درون خود دارند. خلاقیت در محدودیتها شکوفا میشود و یک برند عالی این توانایی را ارتقا میدهد.
خلاقیت با فهم جزئیات ارتباط عمیق دارد. شما باید در لحظه باشید تا دنیایی که در آن هستید، شخصی که میخواهید با او ارتباط برقرار کنید و پیامی که میخواهید منتقل کنید را بهطورکامل درک کنید. خلاقیت در تمرکز متولد میشود و از وسواس پرسیدن «چرا؟» برای توسعه دیدگاه منحصربهفرد شما ساخته میشود.
اگر الهام خلاقانه از تجربیات میآید، پس زندگی کاملی داشته باشید و ذهنتان را با آنها پرکنید. دویدن، موسیقی، سرگرمی، استراحت، معاشرت، کاوش در یک محله جدید و آشپزی، همگی مسیرهای جدیدی را در ذهن شما آزمایش خواهند کرد.
پرورش فرهنگی که خلاقیت را تقویت میکند، شامل چرخه رد، تجدید و ریمیکس است. به این ترتیب، میتوانیم افراد را تشویق کنیم که هنجارهای موجود را به چالش بکشند، رویکردهای خلاقانه خود را بهطورمداوم تجدیدنظر کنند و از فرهنگ گذشته و حال الهام بگیرند.
با پذیرش این عناصر، محیطی ایجاد میشود که دیدگاههای منحصر به فرد میتواند در آن رشد کند. اما هوش مصنوعی در کجا، اگر جایی داشته باشد، در این فرآیند قرار میگیرد؟
هوش مصنوعی به عنوان مکمل تلاشهای انسانی، نه جایگزینی، میتواند به عنوان یک کاتالیزور قابل توجه برای چشم انسان عمل کند و جریان بیوقفه الهام را از ذهن خلاق به تصاویر ملموس تبدیل کند.
همچنین میتواند نقش مهمی در کاوش «چطور اگرها» در طول فرآیند خلاقیت ایفا کند. با کمک به تجسم سناریوهای جایگزین، میتواند به ایجاد پویایی و ارتقای پیامی که منتقل میشود کمک کند. این ظرفیت برای کاوش گمانهزنی، رویکردی پویاتر و تکراری به توسعه خلاقانه را امکانپذیر میکند.
در نهایت، من معتقدم که هوش مصنوعی زمانی که صحبت از غلبه بر موانع خلاقانه، به ویژه در مراحل ویرایش و نظارت به میان میآید، میتواند فوقالعاده مفید باشد. با پیشبرد فرآیند خلاقانه، من دیدهام که به افراد کمک میکند تا از سد بزرگ صفحه خالی عبور کنند و کیفیت کلی خروجی خلاقانه نهایی را ارتقا دهند.
در حال حاضر، هیاهوی زیادی پیرامون قابلیتهای هوش مصنوعی در فرآیند خلاقانه وجود دارد. اما این اتفاق قبلاً هم افتاده است. ترس از عکاسی استوک، ظهور CGI و حتی تولید ویدیو که ارزش عکس را پایین میآورد. در حالی که فاز هوش مصنوعی ظاهر خاص خود را دارد و برخی آن را به عنوان یک ابزار تغییر دهنده بازی به یاد میسپارند و برخی دیگر از آن به عنوان یک ابزار ضروری یاد میکنند، اما ذات خلاقیت نه در ابزار، بلکه در عمل خلق نهفته است.
اما پس از فروکش کردن این هیاهو، هیجان، ترس و خشم، میتوانم ببینم که هوش مصنوعی جایگاه خود را به عنوان یک ابزار دیگر پیدا میکند، متناسب با ترجیحات فردی و نیازهای خلاقانه.
بنابراین، به جای اینکه هوش مصنوعی را به عنوان یک نیروی خلاق مستقل که انسانها را تحتالشعاع قرار میدهد، در نظر بگیریم، بیایید امیدوار باشیم که به یک دستیار ارزشمند تبدیل شود که به ما کمک میکند تا مهارتهایمان را تقویت کنیم و ایدههایمان را ارتقا دهیم. شور و اشتیاق ما. دیدگاه ما.
جهان منتظر شماست، بسازید.
منبع: +