جستجو
برای جستجو متن مورد نظر وارد کنید و Enter بزنید برای بستن Esc بزنید.
تصویرسازی و طراحی کاراکتر یکی از مهمترین جنبههای هنرهای تجسمی است که تاثیر عمیقی بر مخاطبان دارد. این هنر نه تنها در خلق داستانها و انتقال احساسات و مفاهیم نقش دارد، بلکه به شکلدهی به دنیای خیالی و ایجاد ارتباط بین مخاطب و داستانها کمک میکند. محمد طالبی، تصویرگر و طراح کاراکتر، در این گفت وگو با روزرنگ به بررسی نکات کلیدی و تجربیات خود در این زمینه پرداخته است. او درباره چگونگی پرورش خلاقیت، نقش اساسی داستان و روایت در طراحی کاراکتر، مرز بین طراحی برای کودکان و بزرگسالان، و تاثیر هوش مصنوعی بر آینده این حرفه میگوید. همچنین، طالبی از چالشها و تجربیات شخصی خود در مسیر حرفهایاش میگوید و راهکارهای خود برای حفظ تعادل بین هنر شخصی و انتظارات مخاطبان را به اشتراک میگذارد. در ادامه برای خواندن این گفت وگو همراه روزرنگ باشید .
خلاقیت در واقع ایجاد ارتباط بین چیزهایی است که در ظاهر نامرتبط هستند. هرچه ذهن انسان پرتر باشد از چیزهای متنوع و متفاوت، خلاقیت او بیشتر میشود. ذهن به خودی خود چیزی تولید نمیکند، بلکه با ارتباط دادن موارد مختلف، چیز جدیدی میسازد. مثل یک مخلوطکن که با ترکیب شیر، موز، بادام و پسته، یک نوشیدنی جدید تولید میکند. برای پرورش خلاقیت، تلاش میکنم تا این قطعات متنوع را در ذهنم افزایش دهم. به این منظور، به طور مستمر به تماشای فیلمها، انیمیشنها و طراحیهای جدید میپردازم و از آنها یاد میگیرم و مطالعه میکنم.
داستان و روایت در طراحی کاراکتر نقش بسیار مهمی ایفا میکنند. از زمانهای باستان، مردم با نقاشی روی دیوارها و غارها داستانهایی را از طریق کاراکترها منتقل میکردند. این نقاشیها صرفاً برای زیبایی نبوده بلکه هر کاراکتری داستانی را روایت میکرد. برای مثال، نقاشی یک بوفالو میتوانست نشاندهنده شکار آن یا یک رویداد مهم دیگر باشد. اساساً، کاراکترها برای انتقال داستانها و روایتها خلق میشوند و این یکی از اصلیترین وظایف آنها است.
مرز بین طراحی کاراکتر برای کودکان و بزرگسالان در جزئیات نهفته است. کودکان و بزرگسالان هر دو ممکن است یک طرح ساده مانند دایره برای صورت، خط برای بینی و دو چشم و ابرو را بکشند، اما بزرگسالان این طرحها را با جزئیات بیشتری ارائه میدهند. علاوه بر این، با بزرگسالان میتوان در مورد آناتومی، استخوانبندی، مفاصل، عضلات، پوست و چربی صحبت کرد، در حالی که با کودکان باید به زبان سادهتر و با جزئیات کمتر صحبت کرد.
شناسایی استانداردهای ذهنی مخاطبان بسیار مهم است. ما باید بدانیم که مخاطب با دیدن چه نوع لبخندی، احساس خنده موذیانه میکند یا با دیدن چه لباسی، فرد را ثروتمند یا فقیر میپندارد. همچنین، شناخت رنگ پوست و لباسهایی که به مکان یا فرهنگ خاصی اشاره دارند، بسیار مهم است. علاوه بر این، آناتومی صورت نقش مهمی در انتقال احساسات دارد، زیرا مردم سالیان سال به مشاهده تغییرات صورت در مواجهه با احساسات مختلف عادت کردهاند. اگر طراح بتواند این استانداردها را به خوبی درک و اجرا کند، میتواند احساسات را به خوبی منتقل کند.
فیلسوفان معتقدند که هر چیزی که انسان را جذب میکند یا در ذهن او ماندگار میشود، ریشه در رنجها یا لذتهای انسان دارد. بسته به تجربیات مخاطب، برخی نقاط رنج و لذت برای او ایجاد شدهاند. اگر طراح کاراکتر بتواند به این نقاط به خوبی اشاره کند، آن کاراکتر میتواند در ذهن مخاطب جای بگیرد. این امر بسیار وابسته به فرهنگ و تجربههای شخصی افراد است. به عنوان مثال، کاراکترهایی مانند کلاه قرمزی یا نقی معمولی با اشاره به نقاط رنج و لذت ایرانیها توانستهاند ماندگار شوند.
طراحی کاراکتر موفق نیازمند درک عمیق از احساسات و عواطف جامعه است. استفاده از تکنیکهای طراحی مانند آناتومی، رنگ و نور نیز مهم است، اما تأثیر اصلی از فلسفه و مفهوم پشت کاراکتر ناشی میشود.
یکی از جذابترین تکنیکهایی که در طراحی کاراکتر به کار میرود، بازی با هارمونی و کنتراست است. این تکنیک نه تنها در طراحی کاراکتر بلکه در همه هنرها وجود دارد. گاهی ما در کاراکتر هماهنگی و یکپارچگی ایجاد میکنیم و در مواقعی این هماهنگی را میشکنیم تا جذابیت بصری بیشتری برای مخاطب ایجاد کنیم. به علاوه، استفاده از اصول روانشناسی مانند OCD (اختلال وسواس فکری-عملی) که در همه انسانها به درجات مختلف وجود دارد، میتواند کیفیت کار را به طور قابل توجهی افزایش دهد. افراد تمایل دارند توازن و هماهنگی بین اجسام بصری را ببینند. حتی اگر فردی به طور شدیدتری از این حالت برخوردار باشد، همه افراد دوست دارند که توازن و هماهنگی را در طراحیها ببینند. در طراحی کاراکتر، استفاده از این اصل روانشناختی باعث میشود که بین اجزای مختلف صورت و بدن هماهنگیهای پنهانی به وجود بیاید که مخاطب را بدون اینکه خودش متوجه شود، جذب میکند. این اصل در طراحی خودرو نیز به شدت دیده میشود و موجب میشود که مخاطبان مدتها به آن نگاه کنند و لذت ببرند.
بزرگترین چالشی که تا به حال در حرفه تصویرگری با آن روبرو شدهام، ایجاد توازن بین طراحی آنچه که دلم میخواسته و انطباق آن با انتظارات استانداردهای مردمی بوده است. به عنوان یک هنرمند، همواره در تلاش بودهام که اثراتی را خلق کنم که همچنان ارزشهای هنری من را به خوبی بازتاب دهد و در عین حال، توانایی برقراری ارتباط معنادار با مخاطبان را داشته باشم. مانند حافظ و مولانا که هر دو موفق به ارائهی ایدههای شخصی خود و درک نیازهای جامعه هستند، برقراری تعادل میان این دو چالشی بسیار مهم و موجب میشود تا هنرمند بتواند در راستای هدفهای خود پیش برود.
راهکار من برای حل این چالش، اختصاص زمان مشخصی برای طراحیهای شخصی خود بوده است که این به من کمک کرده تا به آرامی و با دقت، توانستهام مسیری را برای تفکیک بین این دو موضوع ترسیم کنم: هنر برای خود هنر و هنر برای پاسخگویی به نیازهای عمومی و صنعتی.
به نظر من، آینده تصویرگری، به خصوص در حوزه طراحی کاراکتر، بسیار روشن است. این موضوع به واسطه ظهور هوش مصنوعی و تاثیرات شگرف آن بر این حوزه است. ممکن است برخی از افراد از هوش مصنوعی ترس داشته باشند، اما هوش مصنوعی همان تأثیری را بر طراحی کاراکتر خواهد داشت که فتوشاپ و کامپیوتر بر گرافیک داشتند.
در گذشته، گرافیستها میبایست تسلط کاملی بر اصول چاپ، تکنیکهای خوشنویسی، فرم، رنگ، و طراحی دستی داشته باشند. با ظهور کامپیوتر و نرمافزارهای گرافیکی مانند فتوشاپ، این فرآیند تغییر کرد و افراد با مهارتهای کمتر و بدون نیاز به تسلط بر تکنیکهای دستی، توانستند با استفاده از این ابزارها به خلق آثار گرافیکی بپردازند. این تغییر منجر به بزرگتر شدن بازار گرافیک شد.
همچنین، تکنولوژیهای جدید مانند هوش مصنوعی نیز به همین شکل بازار طراحی کاراکتر را گسترش خواهند داد. تولید انیمیشن و نیاز به طراحان کاراکتر به طور چشمگیری افزایش خواهد یافت و حتی افراد با مهارتهای متوسط نیز قادر خواهند بود با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی در این حوزه فعالیت کنند و پروژههای بسیاری را انجام دهند.
استودیوهای بزرگ انیمیشنسازی مانند دیزنی و پیکسار احتمالاً تعداد بیشتری پیدا خواهند کرد و پروژههای بیشتری را تولید خواهند کرد. افرادی که ۲۰ سال پیش با قلمو روی بنر مینوشتند، پس از ورود فتوشاپ، برخی از آنها بیکار شدند ولی بسیاری دیگر سریعاً به یادگیری فتوشاپ پرداختند و پس از آن توانستند بسیار سریعتر و کارآمدتر به فعالیت خود ادامه دهند. این تغییرات نشاندهنده اهمیت تطبیق با تکنولوژیهای جدید و بهرهبرداری از فرصتهای ناشی از آنهاست.
اگر میتوانستم هر کاراکتری را در دنیای واقعی زنده کنم، پوریای ولی را انتخاب میکردم. دوست داشتم در زمان ما نیز چنین افرادی حضور داشته باشند تا مردم بتوانند از نزدیک با شخصیتها و ارزشهای آنها آشنا شوند. همچنین، کاراکتر پسرخاله از مجموعه کلاه قرمزی نیز یکی از انتخابهای من بود. پسرخاله به دلیل مرام و معرفتی که داشت، شخصیتی بسیار دوستداشتنی و با اخلاق بود و از دیدن او در دنیای واقعی بسیار لذت میبردم.
به نظر من، هوش مصنوعی نقش بسیار مهمی در آینده طراحی کاراکتر خواهد داشت. طراحان باید در کنار تقویت مهارتهای فردی و سنتی خود، استفاده از هوش مصنوعی را نیز یاد بگیرند. این یادگیری ضروری است تا به سرنوشت طراحان بنری که تنها با قلم روی پارچه مینوشتند و با ورود فتوشاپ به مشکل برخوردند، دچار نشوند.
طراحان باید ذهن خود را از مقاومت و ایستایی رها کنند و به جای آن، به سرعت و انعطافپذیری بیشتری دست یابند. اگر طراحان به صورت چابک و هوشمندانه با تغییرات پیش بروند، نه تنها از چالشهای احتمالی اجتناب میکنند بلکه میتوانند تهدیدات را به فرصتهای بزرگ تبدیل کنند. هوش مصنوعی میتواند به طراحان کمک کند تا با ابزارهای جدید و فناوریهای پیشرفته، کاراکترهای پیچیدهتر و متنوعتری خلق کنند.
این تغییرات نیازمند یادگیری و پذیرش فناوریهای نوین است که در نهایت به رشد و پیشرفت بیشتر در زمینه طراحی کاراکتر منجر خواهد شد.
تجربهای جذاب در یکی از پروژههای طراحی کاراکتر من رخ داد که به طور غیرمنتظره اتفاق افتاد. در دوران کودکی، عاشق کتابهای ‘خیلی سبز’ بودم و با توجه به علاقهام به نقاشی و طراحی، دوست داشتم که بروم و به طراحان آنها بگویم که چطور کاراکترها و تصاویر را طراحی کنند. امروز، به عنوان طراح کتابهای خیلی سبز، این فرصت را دارم که تغییرات و ایدههای خود را در این کتابها پیاده کنم، که این برایم بسیار جذاب است.
دیدگاهتان را بنویسید!
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.