هویت بصری یک شهر بهمثابه امضای آن شهر است. وقتی به شهرهایی همچون پاریس، نیویورک، توکیو، استانبول یا حتی بارسلونا فکر میکنیم، ترکیبی از عناصر بصری به ذهنمان میآید: برج ایفل، تابلوهای نئون شینجوکو، منارههای سنت صوفیا و نمای منحنی و رنگی گائودی. این نمادها و ترکیبات بصری نهتنها یک شهر را از سایر شهرها متمایز میکنند، بلکه به بازدیدکنندگان و ساکنان آن، حس تعلق و هویتی ویژه میبخشند. با اینحال، شهرهای مهم ایران مانند تهران، اصفهان، شیراز، مشهد،تبریز و حتی قم، علیرغم تاریخ و فرهنگ غنی، اغلب فاقد هویت بصری مشخصی هستند. در این مقاله، دلایل این چالش و مسیرهای ممکن برای حل آن را بررسی میکنیم.
بخش اول: تلاشهای ناموفق در شهرهای ایران
در سالهای اخیر، در برخی از شهرهای ایران تلاشهایی برای ایجاد هویت بصری صورت گرفته است. به عنوان مثال، اصفهان فراخوانی برای طراحی هویت بصری دریافت کرد و طرحهای مفصلی نیز تهیه و اجرا شد؛ اما در مرحله اجرا، نتیجهای ملموس و قابل قبول به دست نیامده است. در شیراز نیز فراخوان مشابهی در سال ۱۳۹۹ منتشر شد؛ اما تا کنون نشانهای از نتایج یا تغییرات اجرایی قابل توجهی به چشم نمیخورد.
شهرهای مشهد و تهران نیز پروژههای هویت بصری مناسبی داشتند که بهترتیب با عناوین “مشهد ۲۰۱۷” و “تهران ۱۴۰۰” شناخته شدند. این پروژهها، اگرچه در نگاه اول ارزشمند بهنظر میرسیدند، اما متأسفانه صرفاً به عنوان پروژههایی مناسبتی و موقتی به کار گرفته شدند و هیچگاه به بخشی از هویت پایدار این شهرها تبدیل نشدند و احتمالا چنین قابلیتی را هم نداشتند.
بخش دوم: دلایل نبود هویت بصری پایدار در شهرهای ایران
عدم وجود هویت بصری پایدار در شهرهای ایران به چندین عامل کلیدی بازمیگردد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم:
۱. نبود برنامهریزی شهری یکپارچه و بلندمدت
عدم وجود برنامهریزی جامع و هماهنگ در شهرهای ایران بهشکلی نامطلوب رشد و توسعه را تحت تأثیر قرار داده است. در بیشتر موارد، توسعه شهری با سرعتی بیرویه انجام میشود و نبود یک برنامه طولانیمدت برای دستیابی به هویت بصری منسجم، منجر به ایجاد فضاهایی پراکنده و ناهماهنگ میشود.
۲. نگرش سلیقهای و نبود تخصص حرفهای در تصمیمگیریها
در بسیاری از پروژههای طراحی شهری در ایران، تصمیمگیریها نه بر پایه دانش و تخصص حرفهای، بلکه بر اساس سلیقه و نگرش شخصی مدیران و تصمیمگیران انجام میشود. این شیوه مدیریت باعث میشود طرحها از کیفیت لازم و استانداردهای حرفهای فاصله بگیرند و در نهایت، به اجراهایی منجر شوند که نهتنها غیر اصولی و ناکارآمد هستند، بلکه در بلندمدت تأثیرات منفی بر هویت بصری شهرها میگذارند. چنین رویکردی مانع از ایجاد طرحهای منسجم و هدفمند شده و نتایج حاصل اغلب کوتاهمدت و غیرکاربردی باقی میمانند.
نگاه مدیران و متولیان شهری به مقولهی هویت بصری اغلب سطحی، محدود و مبهم است. بسیاری از آنان تعریف روشنی از این مفهوم ندارند و هویت بصری شهر را بهطور خلاصه به دیوارنگاری و تزئینات سطحی تقلیل میدهند، در حالی که هویت بصری یک شهر، شامل مجموعهای گسترده از عناصر محیطی است که مبلمان شهری، علائم، فضاهای عمومی و حتی زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی شهر را در بر میگیرد. هویت بصری، باید تجربهای همگرا و منسجم از فضای شهری ایجاد کند که از هماهنگی و کیفیت بالایی برخوردار باشد.
۳. برخوردهای افراطی و ناهماهنگ در دیوارنگاریها
در برخی شهرهای ایران، از جمله تهران، دیوارنگاری بهعنوان بخشی از هویت بصری شهری بیش از حد مورد توجه قرار گرفته است. بسیاری از شهرداریها بدون برنامهریزی اصولی، به دیوارنگاری گسترده در سطح شهر میپردازند و معمولا هیچ دیوار خالی را جا نمیگذارند! این اقدامات بدون در نظر گرفتن هویت یکپارچه، بیشتر منجر به آشفتگی بصری میشود تا انسجام.
۴. مشکلات اجرایی و بودجهای
پروژههای مرتبط با هویت بصری به بودجههای مناسبی نیاز دارند. متأسفانه در بیشتر موارد، این پروژهها در مراحل ابتدایی یا با محدودیت بودجه مواجه شده و در نهایت با نتایج ناپایدار و محدود به اتمام میرسند. پروژههای هویت بصری اغلب قربانی مشکلات مالی و اقتصادی میشوند و نمیتوانند بهعنوان یک طرح دائمی و پایداری اجرا شوند.
بیشتر بخوانید: طراحی هویت بصری برای یک شهر
بخش سوم: حرکتهای مثبت و چالشهای پیشرو
در سالهای اخیر، برخی از شهرها حرکتهای مثبتی برای احیای مناطق قدیمی خود داشتهاند. به عنوان مثال، در تهران تلاشهای قابل توجهی برای بازسازی بافتهای قدیمی و تاریخی انجام شده است و نتایج مثبتی نیز در این زمینه مشاهده شده است. با این حال، به دلیل گستردگی این شهرها و نیاز به برنامهریزی جامع، هنوز شاهد شکلگیری هویت بصری یکپارچه و قابل مشاهدهای در سطح شهرها نیستیم.
به بیان دیگر، این اقدامات با تمام ارزشمندی، به تنهایی نمیتوانند هویت بصری یک شهر را به صورت جامع شکل دهند و باید در چارچوب طرحهای بلندمدت و منسجم به کار گرفته شوند.
بخش چهارم: راهکارهایی برای ایجاد هویت بصری پایدار در شهرهای ایران
برای دستیابی به هویت بصری پایدار و قابل قبولی در شهرهای ایران، میتوان از راهکارهای زیر بهره برد:
- تدوین برنامه جامع و بلندمدت: ضروری است که برنامهای جامع و بلندمدت برای طراحی و اجرای هویت بصری شهرها تدوین شود. این برنامه باید با مشارکت طراحان، معماران و متخصصان فرهنگی و هنری انجام شود.
- استفاده از نمادهای فرهنگی و تاریخی: با بهرهگیری از عناصر فرهنگی و تاریخی هر شهر، مانند معماری سنتی، نقشها و الگوهای تاریخی و نمادهای فرهنگی، میتوان به شهرها هویتی اصیل و متمایز بخشید.
- تمرکز بر احیای بافتهای قدیمی بهعنوان پایه هویتی: احیای بافتهای قدیمی و تاریخی در شهرها بهعنوان بخشی از پروژههای هویتبخشی بصری میتواند به ایجاد انسجام و هماهنگی کمک کند.
- ایجاد زیرساختهای مالی و حمایتی: تخصیص بودجههای مناسب و تأمین منابع مالی کافی برای پروژههای هویت بصری میتواند کمک بزرگی به اجرای موثر و با کیفیت این طرحها کند.
- ترغیب به بهرهگیری از طراحان حرفهای و متخصصان بصری: استفاده از تواناییها و دانش طراحان حرفهای و متخصصان بصری به جای تصمیمگیریهای سلیقهای مدیران، میتواند کیفیت و کارایی پروژههای هویتبخشی بصری را بهبود بخشد.
نتیجهگیری
نبود هویت بصری پایدار در شهرهای ایران به دلایل متعددی از جمله نبود برنامهریزی جامع، محدودیتهای اقتصادی، تغییرات سلیقهای و اجرای نامنسجم بازمیگردد. با این وجود، تلاشهایی که در برخی از شهرها انجام شدهاند، نشاندهنده حرکتهایی مثبت و امیدبخش در این زمینه هستند. اما برای رسیدن به نتیجه مطلوب، ضروری است که از گروههای متخصص به معنای واقعی بهره گرفته شود. استفاده از طراحان حرفهای و متخصصان بصری، نهتنها باعث ایجاد انسجام و ارتقاء کیفیت پروژهها میشود، بلکه از هدررفت وقت و هزینه نیز جلوگیری میکند. در غیر این صورت، این تلاشها به جای دستاورد مثبت، تنها نتیجهای معکوس خواهند داشت و نمیتوانند به شکلگیری هویتی پایدار و اثربخش در شهرها منجر شوند.