میراثی از تجربه و اخلاق در گرافیک: بازخوانی گفتگوی استاد مصطفی اسدالهی - آژانس مدیا و مارکتینگ ردی استودیو
میراثی از تجربه و اخلاق در گرافیک: بازخوانی گفتگوی استاد مصطفی اسدالهی
استاد مصطفی اسدالهی، از برجستهترین طراحان و مدرسان گرافیک ایران، روز گذشته چشم از جهان فرو بست. این استاد گرانقدر که به اخلاق و تواضع خود شهره بود، سالها در عرصه آموزش و تربیت دانشجویان هنر فعالیت داشت و همواره منبع الهام و یادگیری برای شاگردانش بود. او به معنای واقعی کلمه، معلمی تأثیرگذار بود که نه تنها به هنرجویان خود دانش و هنر میآموخت، بلکه به رشد و تعالی آنها در مسیر هنر و زندگی کمک میکرد.
به همین مناسبت و برای گرامیداشت یاد و خاطره استاد مصطفی اسدالهی، مصاحبهای که سال ۹۶ در وبسایت روزرنگ با این استاد عزیز داشتیم را دوباره بازنشر میکنیم. انتشار دوباره این گفت و گو، ادای احترامی است به یاد و خاطره استاد اسداللهی، و فرصتی برای تجلیل از نقشی که او با عشق و مهارت در پیشرفت گرافیک ایران ایفا کرد.
هميشه در زندگى علائم راهنما به شكل هاى مختلفى براى ما نشان داده مى شوند كه به تدريج مسير شغلى و يا غير شغلى مارا روشن و باعث پيشروى ما مى شوند. معلمان و مربيان موفق جزو همان نشانه هايی هستند كه بعد از گذشت ساليان متعدد ردپايشان در وجود ما مى ماند و لحظات زيادى پيش ميايد كه قدردانشان مى شويم، از انطرف همه ما مربيانى داشتيم كه نه تنها كمكى به روشن شدن بخشى از مسير نكردند بلكه بخش زيادى را نيز تاريك و براى مدتها مارا به دردسر خلاصى از ان انداختند. فراموش نميكنم بعداز اولين ترمى كه در دهه هفتاد با جناب مصطفی اسدالهی داشتم تمام ديدگاه من نسبت به صفحه آرايي متحول شد و تاثير شيرين اين تغيير هنوز همراه من است، در آن زمان اين تغيير باعث شد به اهميت يك مربى موفق و يك طرح درس اصولى بسيار توجه كنم، چيزى كه خلا آن اكنون بسيار احساس مى شود و مي دانم بسيارى از استعدادها و هنرجويان تشنه اى هستند كه با همه محدوديت ها با يك هدايت درست به طراحى موفق در آينده تبديل مى شوند.
پست امروز روزرنگ گفتوگویی است با يكى از پرسابقهترين معلمان گرافيك ايران كه در طول حداقل سی سال تدريس، دانشجويان بسيارى را تربيت كرده است. « مصطفی اسدالهی » متولد ١٣٢٩ در تهران و از سال ١٣٦٦ به عنوان مدرس گرافيك در دانشكده هنرهاى زيبا مشغول تدريس است. در این گفتگو با او از آموزش ایرانی گرافیک صحبت کرده ایم و از سرسری گرفتن های نسل جدید طراحان.
ـ از ورود مصطفی اسدالهی به دنیا و فضای گرافیک شروع کنیم، آن بخشی که کمتر گفته و شنیده شده.
آشنایی ام با گرافیک یا طراحی گرافیک برمی گردد به سال 1344، وقتی تصمیم گرفتم تابستان بین تعطیلی کلاس ها و دبیرستان کار کنم. دوست داشتم از لحاظ اقتصادی روی پای خودم باشم و چیزی که خیلی دوست داشتم روزنامه نگاری بود. رفتم روزنامه کیهان و از بخش نیازمندی های روزنامه سر در آوردم. اول که شروع به فعالیت کردم، صرفاً کار اداری انجام می دادم با وجود سن و سال کم. آنجا بود که یک آتلیه دیدم. یک اتاق خیلی کوچک که یک نفر هم مسئول داشت و کار طراحی آگهی هایی که می آوردند و به نیازمندی ها سفارش می دادند و می خواستند طرح، طرح خاصی باشد، صرفاً حروفچینی سربی و روتین نباشد یا گاهی آگهیهایی بود که کار طراحی جدی میخواست برای سایر مجلات کیهان، همه در این آتلیه انجام می شد.
رفتم داخل و دیدم که همچین حرفهای هست یک همچین شغلی و یک همچین ابزاری و خروجی دارد که چاپ هم می شود و این برایم خیلی جذاب بود. دیدم کاری که صبح انجام میشود یک وقتی فردا عصر یا همان روز عصر در روزنامه چاپ میشد و این رسانهای شدن برایم جالب بود. آن موقع گاهی نقاشی میکردم ولی وقتی دیدم که میشود نقاشیای کرد که با تیراژ بالا تکثیر شود و همه ببینند و پیامش هم کاربردی است، برایم خیلی جذاب تر بود.
زمان آشناییام با این حیطه، تصور نمیکردم که میتواند یک علم باشد، میتواند اصلاً تبدیل شود به اینکه آدم برود در دانشگاه درسش را بخواند. بعدها متوجه شدم الفبا و گرامر دارد و پایه و اصول. این تفاوت ها را بعداً متوجه شدم. بالاخره هم رفتم هنرستان. در هنرستان مجموعه هنرهای تجسمی تدریس میشد از جمله طراحی، نقاشی، مجسمه سازی و طراحی مینیاتور و یک درسی هم داشتیم تحت عنوان طراحی تزئینی که کارهای گرافیک تدریس میشد. آنجا الفبای درست و علمی اش را کم کم یاد گرفتم و بعد هم ورودم به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران .
ـ شما جزو اساتیدی است که تجربه زیاد و موفقی در آموزش دارید و بنده نیز از شاگردان شما بودم. آنطور که به نظر میرسد خروجی الان دانشگاه های ما خیلی مطلوب نیست. مدتی پیش به دانشجویی برخوردم که هشت سال تلاش کرده و با وجود فوق لیسانس وقتی کارهایش را دیدم متوجه شدم علیرغم علاقه زیادی که دارد، به اندازه دو ترم هم رشد واقعی نکرده است. چرا امثال این دانشجو که هفت، هشت سال در سیستم آموزشی بوده اند آنطور که باید رشد نمی کنند؟ نظر شما راجع به سیستم آموزشی گرافیک در ایران چیست؟
فکر می کنم در حوزه آموزش از بحث کیفیت سریعاً خارج شدهایم و رفتیم به بحث کمیّت یعنی تعداد. افزایش خیلی زیاد مراکز آموزشی بدون داشتن پشتوانه هیئت علمی مجرب. یعنی شما رفتهاید به این سمت که تولید انبوه داشته باشید بدون ابزار لازم، استاد خوب، معلّم خوب، برنامه مدون حساب شده. وقتی اینها را نداشته باشید شما که کمیّت را در نظر بگیرید، آن وقت نتیجهاش همین میشود که خروجی، خروجی حساب شدهای نیست. کیفیت آموزش ما در بعضی مدارس خوب است.
در تعداد کثیری از مدارس بسیار پایین است. دانشکده هنرهای زیبا مرکزی است که به لحاظ سوابقش مدرسه ای با برنامه ریزی کاملاً حساب شده است. هیئت علمی نسبتاً قوی دارد. آنجا گاهی احساس میشود دانشجوها نتوانسته اند الفبا را درست یاد بگیرند و تازه باید روی آنها کار شود. چیز دیگری که به نظرم ما در موردش اشتباه میکنیم، روش گرفتن دانشجو از طریق سیستمی است که من این سیستم را برای هنر اشتباه می دانم.
ـ با کنکور هنر مخالفید؟ فکر می کنید شکل مطلوبش چطور می تواند باشد؟
روش این است که از بین یک عده کنکور تخصصی داشته باشید. انتخاب کنید، مصاحبه و نمونه کار ببینید. حرف بزنید تا ببینید چه دانشجویی را باید وارد چه دانشکده ای کرد. این روش درستی است که در همه جای دنیا رایج است. از طریق یک کنکور یکپارچه با پاسخ های گاهی شانسی نمی توان استعدادهای ذاتی افراد را شناسایی کرد. این سیستم دانشجوگیری اشتباه و یک ضعف بزرگ است من این شیوه را برای هنرهای تجسمی موثر نمی دانم.
ـ موفقیت آموزش به دانشجویان در چیست؟ به کسی که قرار است به تازگی وارد این عرصه شود چه می گویید؟
معلمی کردن و آموزش در این رشته نمی تواند صرفاً بر این مبنا باشد که کسی که بسیار خوب طراحی می کند، بیاورید فوری معلم کنید. این آن چیزی نیست که بتواند جواب بدهد. برای اینکه در آموزش متدسازی وجود داشته باشد باید به روش هایی طراحی کنید که آموزش منتقل شود نه صرفاً تجربههای شخصی . من ممکن است طراح خوبی باشم، ولی دلیل نمی شود که معلم خوبی هم باشم.
ـ برعکسش هم هست: معلم خوب و طراح بد. طراحان جوان ایراد میگیرند به پیشکسوت ها و ضعف هایی که در آثارشان دیده می شود. آیا لزوماً یک مدرس خوب باید طراح خوبی هم باشد؟
اگر هنرمند و طراح قابلی باشد دانشجویان حرفش را باور میکنند. من خودم در کلاس استاد ممیز وقتی مینشستم پای کلاسش، پای درسش، خب می دیدم که این آدم، خودش تواناست. در عین حال میدیدم که برای آموزش هم متد دارد.
بیشتر بخوانید: کانن چهار لنز جدید RF معرفی کرد
ـ یک نکته که در آموزش دیدم بعضی اساتید طرح درس می دهند و دانشجو کار می کند، وقتی تمرین انجام شد مربی باید تشخیص بدهد تا بتواند رفع اشکال کند. اگر آنجا کسی درک و تشخیص واقعی که براساس تجربه شکل گرفته نداشته باشد نمی تواند از آن هدایت درستی هم انجام دهد و بیشتر باعث سردرگمی و گمراه کردن مسیر تمرین می شود. دانشجو چه برخوردی در دوره دانشجویی پیش بگیرید که از آن بهترین بهره برداری را داشته باشد؟
باید بنظرم جوری در آموزش رفتار شود که اخلاق جستجو کردن و شیوه یادگیری هم آموخته شود. این خیلی مهم است. یعنی عادت بدهیم به اینکه وقتی خودش می خواهد شروع کند بفهمد که با جستجو کردن از چه ابزارهایی و از چه راه هایی باید آغاز کند و این آغاز کردن و ورود به یک راه را ملکه ذهنش کند. دانشجوها تا وقتی در دانشگاه هستند و شما بعنوان معلم راهنمایی شان می کنید تلاش می کنند که بیشتر نتیجه کار و فعالیت معلم است. اما بعد از خروج از دانشگاه وقتی می خواهند کار کنند یک مرتبه نمیدانند. این آنجایی است که شما در کلاس نگذاشته اید جستجو کند و پیدا کند که از چه راه هایی شروع کند. یعنی صرفاً یک الگوهای خشک به او داده اید و فقط با آن الگوها می تواند کار کند. وقتی صورت مسئله تازهای داده می شود که از آن الگوها پیروی نمی کند، نمی داند! فکر می کنم این عادت به جستجو کردن و پیدا کردن راه حل های مختلف برای صورت مسئلهها را باید آموزش داد.
ـ مصطفی اسدالهی قدرت و ضعف طراحان جوان را در چه می بیند؟
عیب این است که ابزارهای جدید جای ما دارند کار میکنند. کمی طراحان جوان را در سطح نگه میدارد. چیزی که الان ما نیاز داریم مباحثی است که باید از سطح شکافته و وارد عمق قضایا شود. هنرجوها تنبل اند و سرسری می گیرند مسائل را. گاهی هم به الگوهایی خیلی افراطی علاقمند میشوند که این الگوها آنها را خشک میکند و از چهارچوب ها رها نمی شوند. اما نکته مثبت هم در این است که جوان ها انرژی های خیلی خوب و امکانات خیلی وسیع در اختیارشان است.
در صورتی که ما برای ساخت یک کار تکنیکی کوچک باید خیلی وقت میگذاشتیم. الان شما با فشار یک دکمه در یک صدم ثانیه، تغییرات فراوان را می توانید مرتب تجربه کنید. خب این حُسن شرایط امروز است.
-گاهی پوستر یک رویداد مهم با طراحی استادی با سابقه منتشر می شود که کاملاً با نقدها و یا رزومه اش در تضاد قرار می گیرد. شما خودتان چقدر سعی می کنید به روز باشید؟
این خیلی درست است که هر کسی در هر شرایطی خودش را به روز نگه دارد و اگر غیر از این باشد بنظرم حرفش خریدار پیدا نمی کند و قابل انتقاد است. این انتقاد را من قبول میکنم و یک وقت هایی همیشه مرتضی ممیز را مثال میزدم که این خصلت را هم درس می داد. می گفت یک کاری کنید که شرایط روز در کار اهمیت پیدا کند. در مورد خودم سعی می کنم شیوه کاری ام طوری باشد که واقعاً با پیشرفت های روز مطابقت داشته باشد.
ـ راجع به وفاداری به فرهنگ و هویت بومی در طراحی گرافیک ایرانی هم صحبت کنیم. آیا یک طراح گرافیک باید حتماً بومی و ایرانی کار کند؟ در آموزش چقدر این را مدنظر قرار می دهید؟
این مسئله به نظرم پاسخش در مخاطب شناسی است. یعنی ما کجا کار می کنیم. اثری که قرار است رسانه شود در چه محدودهای می خواهد به مخاطبینش منتقل شود. هر کدام از این ها متفاوت هستند. وقتی من در اتمسفر این کشور تنفس و فعالیت می کنم کاری که انجام می دهم بدون اینکه به صورت افراطی بخواهم تاکید داشته باشم که این باید حتماً از عناصری استفاده شود که المانها بومی است، خود به خود ایرانی است. یعنی لزومی در اینکه با عناصر خیلی سطحی تبدیلش کنم به کاری بومی، ندارد. فکر می کنم طراح امروز باید جوری کار کند که امروزی بودن و جهانی بودن در آثارش دیده شود.
از سال 66 وارد تدریس شده اید و تمام این سال ها طراح حرفه ای هم بوده اید. نسبت به کدام دستاورد این مسیر احساس رضایت بیشتری دارید؟
خیلی لذت میبرم از نیروهایی که میبینم یک وقت هایی در کلاسم نشسته بوده اند، با هم کار کرده ایم و الان در جایگاه حرفه ای قدرتمند کار می کنند. واقعاً می بینم چه دستاوردهای بزرگی هستند و آدم چقدر خوشحال می شود. بچههایی را میبیند که خودشان وزنههای بسیار قوی، بزرگ و لذتبخشی شده اند. واقعاً یک وقت هایی از این موضوع خوشحال می شوم.
ـ موضوعات خاصی وجود دارد که دغدغه این روزهایتان باشد؟
طراحی گرافیک، حل صورت مسئلههای بصری و تصویری مناسب برای انواع موضوعات مختلف است. چیزی که الان خیلی دوست دارم حل صورت مسئله های پیچیده است.
ـ بیشتر درباره اش می گویید؟
مثلا فرض کنید طراحی یک نشانه که باید در موقعیت رسانهای وسیع قرار بگیرد، توده مخاطبان هم هستند، در عین حال موضوعش هم از آن دست موضوعاتی است که شاید به راحتی نشود حلّش کرد. حل و پیدا کردن راه حل های بصری مناسب و پیدا کردن راه حل هایی که بتواند ماندگار شود و سال ها تاثیر داشته باشد همیشه یکی از چیزهایی بوده که به آن علاقه داشته ام.
ـ چه چیزی را الان می دانید که دوست داشتین قبلاً می دانستید؟
اینکه بحث های تئوری را جدی بگیرم. اگر بر میگشتم به آن دوره سعی می کردم بیشتر بخوانم، بیشتر کتاب ها را سرک بکشم، نسبت به آن موقعی که گاهی آدم به لحاظ جوانی سرسری میگیرد. حفرهها یا خلاءهایی که ناشی از جوانی است، اگر برگردم آن بخش ها را تقویت میکنم. یعنی مطالعه دقیق تر و عمیقتر در منابع و آنجاهایی که این رشته میتواند جنبه خلاق پیدا کند و تبدیل شود به یک ویژگی خاص. این جنبهها می توانست برای من پررنگتر شود.
گفتوگو از حسن موسیزاده
تعدادی از آثار استاد مصطفی اسدالهی
مصطفی اسدالهی
مقالات مرتبط
آخرین مقالات
میراث آلمانی فولکسواگن در خطر است؛ تعطیلی کارخانهها برای فرار از هزینهها
فولکسواگن بهمنظور کاهش هزینهها و صرفهجویی ۴٫۳ میلیارد دلاری، از طرحی پردهبرداری کرده است که براساس آن سه کارخانهی شرکت مذکور در آلمان را تعطیل میکند. این تصمیم تغییر بزرگی برای فولکسواگن محسوب میشود و حتی میراث آلمانی خودروساز معروف را در معرض قرار میدهد؛...
کانن چهار لنز جدید RF معرفی کرد
هفتهای که گذشت هفته بزرگی برای عکاسان بدون آینه کانن بود، چرا که چهار لنز جدید RF به سیستم EOS R پیوستند! لنزهای جدید شامل RF 24mm f/1.4 L، RF 50mm f/1.4 L، RF 70-200mm f/2.8 L Z و RF-S 7.8mm f/4 Dual میشوند. نگاهی...
چرا ورود مجدد اپل به نرمافزار ویرایش تصویر اهمیت بسیاری دارد
اپل در حال ورود مجدد به دنیای نرمافزارهای ویرایش تصویر است و این بار با خرید شرکت توسعهدهنده اپلیکیشن ویرایش عکس Pixelmator این گام را برداشته است. این اقدام جدیدترین نشانه از تعهد دوباره اپل به حوزه تصویربرداری است و اهمیت زیادی دارد. اگر خرید...
در این کشورها با مهاجرت از گوگل به بینگ، شانس برندهشدن یکمیلیون دلار دارید
برنامهی Microsoft Rewards یکی از ابتکارات مایکروسافت محسوب میشود که به کاربران امکان میدهد تا با استفادهی روزانه از محصولات و سرویسهای این شرکت، امتیاز کسب و آنها را به پاداشهای متنوعی تبدیل کنند. جدیدترین کمپین Microsoft Rewards قرعهکشیای با جایزه بزرگ یکمیلیون دلار است....